غیبت روسیه و نفوذ روزافزون ناتو در قفقاز جنوبی
رامین فرهودی زرنق در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: تمرکز روسیه بر جنگ با اوکراین در شرق اروپا باعث شد تا قفقاز جنوبی در غیاب این قدرت منطقه ای به مرحله جدیدی از سیاست ورزی بین المللی وارد شود. از اقدامات نظامی رخ داده در آن اگر بگذریم مهمترین رخداد پشت پرده و خزنده جاری در قفقاز جنوبی، پر رنگ شدن حضور «ناتو» است.
لرد جرج رابرتسون، دبیرکل وقت ناتو در سال 2002 اعلام کرد «قفقاز جنوبی برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی اهمیت خاصی ندارد» اما باید توجه داشت که این جغرافیا بعد از 1990 اهمیت ویژه ای برای فرماندهی ناتو پیدا کرده است. به همین منظور در سال 1999 در چارچوب شورای مشارکت یورو-آتلانتیک (EAPC)، یک کارگروه ویژه در مورد چشم اندازهای همکاری منطقه ای در قفقاز تأسیس شد که تمرکز اصلی را بر مسائل دفاعی و اقتصادی، برنامه ریزی مدنی و اضطراری، علم و محیط زیست قرار داد که البته این همکاری ها فاقد مشارکت استراتژیک با اتحادیه اروپا به مفهوم ویژه آن بود.
رابرت سیمونز به عنوان اولین فرستاده ویژه ناتو برای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی در سال 2004 منصوب شد، اما روابط با سه کشور گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان روند کندی را در پی داشت. یکی از موانع این همکاری ها ناهماهنگی سازمان رزم نیروهای مسلح این کشورها و سلاح های به کار رفته در آن بود. جمهوری های آذربایجان و گرجستان برای نزدیک شدن به این پیمان از علاقمندی خود به همسویی با استانداردهای ناتو سخن گفته بودند اما در نهایت در ادامه این مسیر پر فراز و نشیب تاکنون سرنوشت استانداردسازی نیروهای مسلح طرفین در هاله ای از ابهام قرار دارد. به این موارد دستمزد پایین نیروهای مسلح را در این دو کشور نیز باید افزود که در گرجستان شورش هایی در واحدهای نظامی و فرار سربازان از خدمت را باعث شد.
ارمنستان
ارمنستان در آغاز برای همکاری با ناتو هدفگذاری منسجمی نداشت. عضویت آن در پیمان امنیت جمعی با محوریت روسیه و نزدیکی بیش از حدش به ایران برای فرماندهی ناتو خوشایند نبود. رابرت کوچاریان، رئیس جمهوری وقت ارمنستان با گرایشهای روس گرایانه اش اعلام کرد که پیوستن به ناتو بر روابط ارمنستان با کشورهای همسایه تأثیر می گذارد و به سختی امنیت ملی آن را بهبود می بخشد. در ادامه جانشین او سرژ سرکیسیان (که در سال های 1993-1995 و 2000-2007 و سپس به عنوان نخست وزیر به عنوان وزیر دفاع خدمت کرد) صحبت های مشابهی را بیان کرد. اما آرتور باغداساریان، رئیس وقت پارلمان، در مصاحبه با روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ در آوریل 2006، تلاش کرد از جریان اصلی ارمنستان منحرف شود. او اظهار داشت که از آنجایی که آینده ارمنستان در داخل ناتو و اتحادیه اروپا خواهد بود، روسیه نباید «راه ما را به سوی اروپا ببندد.» این در حالیست که بر اساس نظرسنجی های انجام شده در بین اهالی ارمنستان در آن سال ها حدود 80درصد مردم این کشور گرایش های ملایم و به شدت طرفدارانه ای برای پیوستن به ناتو از خود نشان داده بودند، اما کوچاریان سعی در رد این موضوع می کرد.
جمهوری آذربایجان
وفا قلیزاده، مشاور سیاست خارجی حیدر علی اف از دهه 90 میلادی طرفدار پر و پاقرص پیوستن این کشور به ناتو بود اما نه حیدر علی اف در این مورد موضع رسمی داشت و نه بروکسل در این مورد حاضر به شکستن سکوتش شد. جمهوری آذربایجان همکاری با ائتلاف را در زیر سطح عضویت کامل دنبال کرده و در برنامه های مشارکت در حفظ صلح افغانستان مشارکت کرده است.
جمهوری آذربایجان با علم به ناراحتی حتمی روسیه و ابراز مخالفت جمهوری اسلامی ایران به عنوان دو همسایه مرزی اش در پیوستن به ناتو محتاطانه عمل کرده است. هیچ کس در جمهوری آذربایجان خواهان درگیری با خرس روسی و شیر ایرانی، صرفاً بر سر موضوع عضویت در ناتو نیست چون رهبران جمهوری آذربایجان میدانند که اگر مانند گرجستان رفتار کنند، مشکلاتی که در انتظار آنهاست حتی بدتر خواهد بود.
در آغاز سال 2006، الیزابت فولر، کارشناس بریتانیایی قفقاز، در رابطه با جمهوری آذربایجان گفت که «باکو بارها تاکید کرده است که میخواهد ارتش خود را به استانداردهای ناتو ارتقا دهد» اما الهام علی اف، رئیس جمهوری فعلی آذربایجان، سال 2007 در گفت و گویی با دویچه وله گفت: «قرار گرفتن ارتش جمهوری آذربایجان در ساختار ناتو هنوز برای طرفین زود است.»
گرجستان
ادوارد شواردنادزه، نخستین رئیس جمهوری گرجستان، در سال 1999 گفته بود: «زمان کوبیدن در ناتو در سال 2005 فرا خواهد رسید.» در نهایت پارلمان گرجستان در 13 سپتامبر 2002 زمانی که روابط با روسیه بسیار تیره بود، رای به عضویت در ناتو داد، اقدامی که به طور رسمی توسط شواردنادزه زمانی که او به عنوان مهمان در نشست پراگ ناتو در نوامبر 2002 دعوت بود، تایید شد.
28 دسامبر 2002، شورای امنیت ملی گرجستان تصمیم گرفت «برنامه دولتی برای ادغام یورو-آتلانتیک گرجستان» را تنظیم کند. این سطح از تنوع در سیاست گرجستان قطعاً پس از وقوع «انقلاب رز» در نوامبر 2003، برکناری شواردنادزه و زمینه سازی برای ریاست جمهوری میخائیل ساکاشویلی، که از سال 2004 آغاز شد، به پایان رسید. این امر در سند «تعهدات گرجستان تحت برنامه اقدام مشارکت فردی (IPAP) با ناتو: 2004-2006» آمده است.
با این اوصاف گرجستان تنها جمهوری قفقاز جنوبی است که دارای یک عضو ویژه مسئول در دولت برای همگرایی اروپایی و یورو آتلانتیک (معاون نخست وزیر) است و تمایل رهبری گرجستان برای پیوستن به ناتو به ندرت در سیاست داخلی این کشور مورد مناقشه قرار می گیرد.
یک همه پرسی غیرالزام آور و مشورتی در مورد پیوستن به ناتو در 5 ژانویه 2008 همراه با انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری گرجستان برگزار شد. بر اساس نتایج رسمی از کمیسیون مرکزی انتخابات، 68.37 درصد از کل مشارکت کنندگان موافق عضویت در ناتو بود.
همکاری های ناتو با قفقاز جنوبی
اسناد ناتو نشان می دهد تا سال 1999 این ائتلاف علاقمندی خاصی برای حضور در قفقاز جنوبی نشان نمی دهد. یکی از این موارد معارضات ارضی موجود در این منطقه است. بند 43 بیانیه نشست بخارست ناتو (آوریل 2008) نگرانی خود را نسبت به تداوم درگیری های منطقه ای در قفقاز جنوبی و حمایت از تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ارمنستان، آذربایجان و گرجستان ابراز کرد: «ما به حمایت از تلاش ها برای حل و فصل مسالمت آمیز این درگیری های منطقه ای با در نظر گرفتن این اصول ادامه خواهیم داد.» اما در ادامه همین بیانیه از آرزوی گرجستان و اوکراین برای پیوستن به ناتو در قالب برنامه MAP استقبال شده است.
در حال حاضر امکانات آموزشی مانند مدرسه ناتو در اوبرامرگاو، کالج دفاعی ناتو در رم، و مرکز آموزشی PfP در آنکارا به عنوان اصلی ترین مرکز در اختیار کشورهای قفقاز جنوبی، برنامه های آموزشی ناتو را در بین نیروهای مسلح قفقاز جنوبی ترویج می دهند.
سه کشور قفقاز جنوبی نقش های استراتژیک مهمی را در عملیات ناتو در افغانستان از جمله دسترسی لجستیکی به افغانستان، مشارکت در عملیات ثبات ائتلاف، امنیت زیرساخت های هیدروکربنی و نگرانی های بشردوستانه مورد نظر آن از خود نشان دادند.
جمهوری های آذربایجان و گرجستان از همان مراحل اولیه مشارکت خود در نیروهای بین المللی کمک به امنیت (ISAF)، شاهد تسریع ادغام خود در ناتو بوده اند، اگرچه مسیرهای متفاوتی را در این ادغام دنبال می کنند. در همین راستا، افزایش منافع ایالات متحده در افغانستان تأثیر قابل توجهی بر قفقاز جنوبی داشته است، جایی که به زعم آمریکایی ها، حضور واشنگتن در برابر فشار مسکو بر منطقه تعادل ایجاد می کند.
جنگ 2008 روسیه و گرجستان تصویر ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی را به نفع روسیه پایان داد. علاوه بر این، افزایش علاقه ایالات متحده به منطقه پس از انتخاب باراک اوباما و «سیاست بازنشانی» دولت او با مسکو ایجاد مشکلات اقتصادی را باعث شد. راهاندازی شبکه توزیع شمال در سال 2009، که جمهوری آذربایجان و گرجستان را قادر ساخت نقش مهمی در کار ناتو در افغانستان ایفا کنند، برای احیای انگیزه سیاسی منطقه ای و همچنین تأمین منافع اقتصادی کلیدی بوده است. شبکه توزیع شمال (NDN) جنوب، که از سال 2009 شروع به کار کرده است و از گرجستان و آذربایجان تا مرز افغانستان و ازبکستان امتداد دارد، مسیر اصلی تامین کمک های بشردوستانه به افغانستان بود. این اقدامات آمریکایی ها را به سمت بنادر پاکستان رساند تا بتوانند تسلیحات و نیروهای خود در افغانستان را از طریق اقیانوس هند خارج کنند. همچنین راه آهن باکو – تفلیس – قارص امکان مناسبی برای خارج کردن نیروهای ناتو از منطقه را فراهم کرده است.
به این مسئله جنگ 44 روزه دوم قره باغ را نیز باید اضافه کرد که در غیاب روس ها بر سر اشتغال به جنگ با اوکراین، در قفقاز جنوبی معادلات دیپلماتیک و نظامی را بر هم ریخت.
سفر سه روزه ینس استولتنبرگ، دبیرکل سابق ناتو به منطقه در مارس 2024، پس از انتخابات ریاست جمهوری روسیه، نشانه های زیادی از افزایش علاقه آن سوی اقیانوس اطلس به ارمنستان، آذربایجان و گرجستان در پی داشت.
استولتنبرگ سفر خود را از باکو آغاز کرد و در آنجا از کمک های جمهوری آذربایجان در عملیات ها و ماموریت های ناتو قدردانی کرد. تامین انرژی پایدار برای اروپا یکی از دغدغه های ناتوست که نبض آن را می توان در دستان آذربایجان جست، از این رو ناتو می کوشد با محافظت از خط لوله انرژی در قفقاز منافع اعضای اروپایی اش را تأمین کند.
در تفلیس، استولتنبرگ بر تعهد اتحاد برای کمک به گرجستان در مسیر دستیابی به دموکراسی بیشتر و یکپارچگی کامل با یورو-آتلانتیک را مورد تاکید قرار داد. اظهارات او بازتاب اهمیت بیانیه ناتو در نشست بخارست 2008 این اتحادیه بود که گرجستان روزی به عضویت آن در خواهد آمد. وی در این سفر از روسیه خواست که به رسمیت شناختن اراضی گرجستان در اوستیای جنوبی و آبخازیا را به عنوان کشورهای مستقل لغو کند و افزود: «سازماندهی انتخابات روسیه در مناطق اشغالی گرجستان و اوکراین کاملا غیرقانونی است. همان گونه که انتخابات ریاست جمهوری روسیه به وضوح نه آزاد و نه عادلانه بود.»
سفر استولتنبرگ به ایروان به دو دلیل اهمیت ویژه ای داشت. نخست، این اولین سفر او به عنوان دبیرکل به پایتخت ارمنستان بود، سمتی که او به مدت یک دهه در آن حضور داشت. دوم، سیاست خارجی ارمنستان در حال تغییر است. دولت این کشور در اوایل سال جاری تصمیم گرفت تا عضویت ارمنستان در سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه را «متوقف» کند. نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، علناً از روسیه به دلیل ناتوانی آن در ارائه تضمین های امنیتی به کشورش پس از بازپس گیری اراضی مورد مناقشه قره باغ توسط جمهوری آذربایجان انتقاد کرده است. او اکنون از گفت و گوی گسترده تر در مورد روابط نزدیک تر با غرب، از جمله امکان عضویت در اتحادیه اروپا جانبداری می کند. استولتنبرگ از پاشینیان برای پیگیری سیاست خارجی “مستقل تر” قدردانی و برای توسعه سریع یک برنامه مشارکت شخصی برای ارمنستان ابراز امیدواری کرد تا زمینه های کلیدی همکاری با این اتحاد را مشخص کند.
چرایی علاقمندی ناتو به قفقاز جنوبی
تلاش ناتو برای از بین بردن محور کاری و تجاری ایران و روسیه در کریدور موسوم به شمال – جنوب که در مسیر زمینی خود از روسیه، آذربایجان و ایران عبور می کند از علاقمندی های ناتو برای مهار دو کشور واقع در مبدا و مقصد کریدور است. این کریدور امکان افزایش قدرت نظامی و تجاری آنها را در آینده فراهم می کند. سران ناتو تلاش دارند با قرار گرفتن در میانه این کریدور با نظارت بر تبادلات تجاری طرفین در شرایط مقتضی روند این تعاملات اقتصادی را کند یا در سر بزنگاه متوقف کنند. به ویژه که در شرایط کنونی جنگ روسیه – اوکراین، ناتو علاقمند است روسیه را در جبهه های مختلف دچار مشکل کند تا توان نظامی و اقتصادی آن را توأمان کاهش دهد.
طی چهار سال اخیر فعالیت های دیپلماتیک ناسازگار باکو با تهران، روابط طرفین را به بهانه های مختلف به پایین ترین حد ممکن رسانده و فرصتی فراهم ساخته تا آذری ها با نزدیک شدن بیش از پیش به ناتو در زمینه عقد قراردادهای فروش نفت و ترانزیت کالا از طریق کریدور موسوم به «ترانس خزر» در قالب همکاری «سازمان کشورهای ترک» در مسیر تجارت جمهوری اسلامی ایران و روسیه با اروپا سنگ اندازی کند. شروع این بازی توسط مقامات جمهوری آذربایجان با باز کردن پای ارتش ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو، طی یک رزمایش دریایی مشترک به دریای خزر در سال 2021 بود که مورد اعتراض شدید ایران و روسیه قرار گرفت و از آن روز تاکنون چالش های دیپلماتیک متعددی بین ایران و جمهوری آذربایجان پشت سر گذاشته شده است.
تکمیل این مسیر دریایی، نیازمند افتتاح کریدور موسوم به «دالان زنگزور» است. این طرح ترانزیتی تلاش دارد تا با انتقال محورهای حمل و نقل کالا به این بخش از مدارهای بالای زمین، سرعت انتقال کالا و انرژی را در غیاب ایران و روسیه به اروپا افزایش دهد. شکل گیری این مسیر، اهداف لجستیکی ناتو را در آسیای مرکزی تامین می کند و نزدیکی آن به مرکز مثلث اتحاد چین، روسیه و ایران را موجب می شود.
اما به نظر می رسد ناتو در مسیر نفوذ خود به قفقاز جنوبی با شرکای منطقه ایش دچار مشکل است. جمهوری آذربایجان از برگزاری رزمایش های مختلف نیروهای آمریکایی با ارمنستان ناخرسند است و احساس خطر می کند. این تنها متوقف بر آذری ها نیست و طرف ایرانی و ترکیه نیز از این رزمایش ها ابراز ناراحتی می کنند. تکلیف ایرانی ها با ناتو در منطقه روشن است؛ آنها دشمن خونی همدیگر هستند. اما علت ناراحتی ترکیه در این ماجراها به عنوان شریک منطقه ای ناتو در احتمال از دست دادن نقش آفرینی خود بر سر مسائل قفقاز جنوبی نهفته است. ترکیه پیش از این با حمایت از جمهوری آذربایجان، نقشی مستقل را برای منطقه بازی می کرد اما حالا فرماندهی ناتو با اقدامات عملی اش در عدم تجهیز ارتش ترکیه به تسلیحات به روز، نظیر جنگنده های اف 35 و عدم تحویل سامانه های پدافندی، درصدد کاهش بازیگری این شریک ناتو در منطقه است. موضوعی که به مذاق سیاستمداران ترک خوش نیامده و کار به تقابل دیپلماتیک در اقدامات منطقه ای ناتو نظیر مقابله لفظی با اسرائیل کشیده است.
رهبری ناتو به سرکردگی آمریکا با ورود در مسائل حقوق بشری جمهوری آذربایجان و اعمال تحریم هایی علیه آن تلاش دارد تا از زیاده خواهی آن علیه ارمنستان جلوگیری کند و افکار عمومی اروپا را برای مهار باکو به کار گیرد، هر چند باکو یک پای ثابت اجلاس ناتو در اروپاست. اروپایی ها می خواهند با راه اندازی دالان زنگزور به ایجاد درآمد برای ارمنستان کمک کنند، چرا که مشکل اصلی دفاعی ارمنستان کمبود منابع مالی برای خرید تسلیحات است.
در مقابل، ارمنستان نیز برای جبران این خدمت با کنار گذاشتن روسیه و خروج از پیمان امنیت جمعی با شرکت در اجلاس ناتو در جلب حمایت غرب برای دفاع در مقابل همسایه آذری اش سعی دارد و همزمان می کوشد تا روسیه را به سنگربندی غرب در قفقاز جنوبی مرعوب کند. شاید به همین دلیل است که آذری ها دوست دارند جنوب ارمنستان را در تصرف خود داشته باشند تا از واریز درآمد دالان خودخوانده زنگزور به خزانه ارمنی ها جلوگیری کنند.
ناتو بسیار علاقمند است محور لجستیکی خود به آسیای مرکزی را سریعتر به بهره برداری برساند اما دالان زنگزور با مخالفت جمهوری اسلامی ایران مواجه شده است. ایرانی ها می دانند افتتاح این مسیر تنها برای حمل و نقل کالای تجاری نیست بلکه با راه اندازی آن کاروان های نظامی ناتو به حمل تجهیزاتشان علیه منافع ملی و شرکا و هم پیمانانشان بهره برداری خواهد شد.
از دیگر تاثیرات این نفوذ در قفقاز جنوبی تاثیر بر تجارت انرژی در جهان است. ناتو می کوشد با دخالت در مسیر ترانزیت انرژی، دست ایران و روسیه را از منافع بازار انرژی کوتاه کند. ترکمنستان می تواند بخش عمده ای از گاز مورد نیاز اتحادیه اروپا را تامین کند. جمهوری آذربایجان نیز با افتتاح خط جدید از جنوب ارمنستان (سیونیک) با پیوستن به خط لوله ترکیه در نخجوان سود ایران از این بازار را به صفر می رساند. همچنین با به بهره برداری رسیدن این خط انرژی، بازارهای روسیه در اقیانوس هند با واسطه گری ایران نیز از بین خواهد رفت. این مداخله نزاع بر سر بهره برداری از منافع دریای خزر را نیز دچار چالش های جدید در بین پنج همسایه ساحلی آن می کند. بهره برداری از بستر این دریا همیشه مورد اختلاف همسایگان آن بوده است.
نکته بعدی، استقرار پایگاه های جاسوسی ناتو در قفقاز جنوبی است. روسیه اخیرا یادداشتی اعتراضی به روند فعالیت سفارت اتحادیه اروپا در ارمنستان صادر کرده است. در این میان اشتراک منافع ناتو و رژیم صهیونیستی در مسئله ایران کار را برای این قدرت منطقه ای دشوار و حساس کرده است. جمهوری اسلامی ایران با هر دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان روابط مسالمت آمیزی را در پیش گرفته اما رفتار آنها در قفقاز باعث نگرانی های امنیتی در مرزهای شمال غربی اش شده است. ایران اکنون می کوشد تا از تغییر مرزها در قفقاز جنوبی و بروز جنگی دیگر جلوگیری کند و از سوی دیگر چاره ای ندارد جز اینکه در مقابل همکاری های ضدامنیتی هر دو کشور علیه خود پاسخ قاطعی در آستین داشته باشد. این همان مسئله ای است که علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر معظم انقلاب در مصاحبه با المیادین در فروردین 1403 به آن اشاره کرد. وی در این گفت و گو تاکید کرد: « این نوع اقدامات حکایت از آن دارد که این مجموعه بد سابقه (ناتو) جز زمینه سازی برای ایجاد تشنج در نقاط حساس جهان و به دست آوردن بهانه برای حضور نظامی به قیمت از بین بردن امنیت و استقلال کشورهای آن منطقه هدف دیگری ندارد.»
روس ها هم با این مشکل مواجهند. اما آیا حاضر به واگذاری میدان قفقاز جنوبی به صاحب اصلی آن یعنی ایران خواهند بود یا نه؟! مسئله ای است که پاسخش فعلا نامشخص است.
جمهوری اسلامی توانسته است مرزهای شرقی و غربی خود را با کمک محور مقاومت سامان بخشد و در منطقه خاکستری با عملکردی مناسب در برابر سیاست های آمریکایی، بازی خوبی به نمایش بگذارد. اکنون منطقه خاکستری قفقاز جنوبی در حال شکل گیری است و یک نقش آفرین با تجربه و دارای نفوذ فرهنگی و تاریخی برای مدیریت میدان لازم است. روس ها دیگر توان بازی در این میدان را ندارند یا حداقل به این زودی ها نخواهند داشت. پس جمهوری اسلامی ایران باید برای حضور در آن و کنترل ناتو وارد عمل شود.